گزارش برنامه صعود به قله پهنه سار
به نام پروردگار
نام برنامه: صعود به قله پهنه سار به ارتفاع ۳۴۰۰ متر
همنوردان شرکت کننده: آیدا دشتی، حمیدرضا رحیمی، مریم شیخ، سامان صمصامی، عالم کلانی، مهدی منفرد
سرپرست برنامه: حمیدرضا رحیمی
زمان برنامه: ۲۲ آبان ۹۴
نویسنده: مهدی منفرد
پهنه سار ( پهنه حصار )
قله پهنه سار با ارتفاع ۳۴۰۰ متر جزو قله های نسبتا کم ارتفاع البرز مرکزی به شمار می رود. این قله با نام های پهنه حصار ، گندم چال و پشته بند نیز شناخته میشود. دسترسی به این قله از چهار مسیر امکان پذیر است. جبهه شمال شرقی از جاده امام زاده داوود ، جبهه جنوبی از جاده چالوس و روستای واریش ، جبهه غربی از جاده چالوس و روستای خور ، جبهه غربی از جاده چالوس و روستای چاران و جبهه جنوب غربی از جاده چالوس و روستای کندر . در مجاورت این قله ، قله چشمه شاهی با ۳۳۵۰ متر واقع شده است و در مسیر صعود قلل پورا ، لیز ، لیچه ، شاه دژ ، شاه نشین ، سکین چال و منار مشاهده میشوند.
پهنه سار به عنوان هدف برنامه شماره ۶۴ گروه کوهنوردی ام اس سنتر انتخاب شد. این برنامه در قالب یک صعود یک روزه نیمه سنگین زمستانه ( با توجه به بارش برف نسبتا سنگین در یک هفته منتهی به صعود ) برنامه ریزی شد. شش نفر از اعضای گروه جهت شرکت در این برنامه اعلام آمادگی کردند. حمید به عنوان سرپرست گروه هماهنگی ها و برنامه ریزی های اولیه را انجام داد و دیگر دوستان همراه شامل عالم ، سامان ، آیدا ، مهدی و مریم بودند.
ساعت ۵:۳۰ صبح جمعه ۲۲ آبان سال ۱۳۹۴ ، از فلکه صادقیه تهران با یک دستگاه ون به سمت کرج حرکت کردیم و در ورودی کرج به سمت جاده چالوس تغییر مسیر دادیم. مسیر صعود جبهه غربی و جاده چالوس روستای چاران انتخاب شده بود. در ۲۲ کیلومتری جاده چالوس پس از عبور از روستای وینه تابلوی روستای خوزنکلا در سمت راست جاده مشاهده میشود. با حرکت در این مسیر از روستاهای خوزنکلا ، زیارت و خور گذشتیم و در انتهای مسیر در ساعت ۷ به روستای چاران رسیدیم. با پیاده شدن از خودرو، سرمای صبحگاهی و سوز برف نشسته بر کوهها را حس کردیم. در چهار روز گذشته بارش برف در ارتفاعات ادامه داشت و از اقبال خوش ما آن روز بارش قطع و هوا کاملا آفتابی بود. دمای هوا صفر درجه را نشان میداد. درساعت ۷:۲۰ با محکم شدن آخرین بند کفش به سمت قله حرکت کردیم. در حرکت به سمت غرب از مجاورت روستای خور و پیست اسکی خور که در این فصل هنوز شروع به کار نکرده بود گذشتیم. کانال آبی که از روبرو به سمت ما در حرکت بود مسیر را نشان میداد. درختان زیبای پوشیده از برف حسی ناب را بر میانگیخت و ناخوداگاه گروه را به تماشا و کندی حرکت دعوت میکرد. با طی یک ساعت در انتهای مسیر کانال با حرکت کوتاهی به سمت شمال در نزدیکی آبشار پهنه حصار جهت صرف صبحانه توقف کردیم. تصمیم به روشن کردن آتشی کوچک داشتیم، شاید کمی از سرمای شدید صبحگاهی که با دور بودن دره از اشعه های خورشید در این ساعت تشدید میشد فاصله بگیریم. با توجه به اینکه فقط در جستجوی خار و خاشاکی خشک جهت روشن کردن آتش بودیم و از شکستن شاخه درختان یا حتی بوته ها اجتناب کردیم، و همه شاخه ها و خارها کاملا خیس بود امکان روشن شدن آتش فراهم نشد. به هر روی ۴۵ دقیقه فرصت صرف صبحانه به این ترتیب طی شد. ساعت ۹:۳۰ حرکت به سمت قله را در مسیر غرب ادامه دادیم. از این قسمت به بعد برف با ارتفاع حدود ۲۰ سانتی متر به زمین نشسته بود و حرکت را کند تر میکرد. از فراز تپه ای نسبتا بلند درحالی که مسیر نسبتا تنگ از بین صخره ها میگذشت عبورکردیم و با قرار گرفتن در ارتفاع بالاتر از موهبت نور مستقیم آفتاب بهره مند شدیم.
با یشنهاد عالم مبنی بر آموزش یا بازآموزی روش های صحیح گام برداری در برف، موافقت شد و چند دقیقه ای را صرف این موضوع کردیم. شدت نور با انعکاسی که از برف نشسته بر زمین در پی داشت، امکان برداشتن حتی یک لحظه عینک آفتابی را غیر ممکن میکرد. کم کم با حرکت به سمت قله ارتفاع برف نشسته بر زمین بیشتر شد و در بعضی نقاط به زانو میرسید. در این شرایط حرکت بسیار سخت و طاقت فرسا شده بود و این حرکت برای سرقدم که مجبور به برف کوبی و گشایش مسیر بود، بسیار دشوارتر. سعی میکردیم با قرار گرفتن متناوب در جایگاه سر قدم فشار بر یک نفر به وجود نیاید. شیب زیاد مسیر نیز باعث میشد حرکت کند تر شود. با هر یک ساعت طی مسیر، ۵ دقیقه استراحت میکردیم تا حرکت مداوم را حفظ کنیم.
در ساعت ۱۳ به ارتفاع ۳۰۰۰ متری و آخرین شیب تند مسیر که مستقیم به سمت قله میرفت رسیدیم. صخره ای بلند در روبرو دیده میشد که با رسیدن به یال مجاور غربی به سمت آن حرکت کردیم. پوشش زمین از برف یک دست، به سنگهای کوچک و بزرگ بین برفها تغییر یافته بود که خود حرکت را بسیار دشوار میکرد. مسیری که احتمالا در تابستان با ۲۰ دقیقه طی میشد یک ساعت زمان برد تا در ساعت ۱۴ به صخره ای بزرگ در ارتفاع حدود 3100 متری برسیم. کمی بیشتر از ۳۰۰ متر تا قله راه داشتیم و البته میدانستیم که این ۳۰۰ متر زمان بر و طاقت فرسا خواهد بود. تمایل زیادی به صعود داشتیم و علی رغم خستگی و همچنین عدم صرف نهار آماده حرکت به سوی قله بودیم. اما با تصمیم حمید مبنی بر بازگشت مواجه شدیم. حمید قانون ساعت ۱۴ کوهستان را یادآور شد که در هر شرایطی و در هر فاصله ای تا قله و در هر فصلی از سال (به خصوص فصل سرما) در ساعت ۱۴ باید به نزدیکترین کمپ بازگشت. اعلام این تصمیم از سوی سرپرست گروه بیش از هر کس برای خود او سخت بود. چرا که میدانستیم از یک سو این سومین تلاش نا فرجام برای صعود زمستانه و برفی پهنه سار از سوی او بوده است و از دیگر سو تقارن زمانی این صعود با سالگرد فوت مرتضی پاشایی که بسیار مورد علاقه حمید بوده است و درست در یک سال قبل، در فاصله کوتاه تا صعود به قله کهار، شنیدن این خبر او را وادار به بازگشت کرده است، انگیزه او و البته گروه را برای صعود و تقدیم این تلاش به مرتضی افزوده بود. به هر تقدیر با صحبتهای حمید در ضرورت اتخاذ تصمیم عاقلانه و درنظر گرفتن قوانین کوه و ارجحیت سلامت گروه برتمایلات شخصی آماده بازگشت شدیم.
بر فراز صخره بالای کوه و در ارتفاع ۳۱۰۰ متری، عکسهای یادگاریمان را با بنرگروه و البته بنر مخصوصی که جهت گرامیداشت سالگرد مرتضی تدارک دیده بودیم، گرفتیم و در ساعت 14:15 در مسیر بازگشت قرار گرفتیم. علی رغم شیب زیاد، مسیر بازگشت بسیار راحت تر بود و در ساعت ۱۵:۳۰ به ارتفاع مشرف به آبشار رسیده بودیم. جهت صرف نهار توقف کردیم و پس از۲۰ دقیقه صرف نهار به سمت پایین رهسپار شدیم. عجله ای برای بازگشت نداشتیم و در ساعت ۱۷ به نقطه ابتدای مسیرمان رسیده بودیم. سوار بر خودروی ون که منتظرمان بود شدیم و با حرکت به سمت تهران این برنامه را به پایان بردیم تا صعود زمستانه به پهنه سار را به تلاشی دیگر موکول کنیم.
تشکر از همه دوستان که با بودنشون صعود خوبی رو داشتیم مثل اینکه جناب پهنه حصار وقت برای دیدار ما نداشتن و موفق نشدیم به قله برسیم به امید خدا یک بار دیگه مزاحمشون میشیم بلکه اینبار قبولمون کنن
منم از همه ممنونم ، مخصوصا از مهدی عزیز بابت گزارش بسیار خوبش
و منم مثل سامان از همین تریبون اعلام میکنم ، محاله دست از تلاش بکشم و دیگه نرم پهنه سار. پهنه سار عزیز مطمئن باش به زودی مزاحمت میشیم 🙂
پهنه سار برمیگردیم ?
یه برنامه دیگه بزاریم کاش؟
آخه دوست عزیزی که برنامه های زیر ۴۰۰۰ رو نمیای مخصوصا اگه کویر مصر باشه !!!
لااقل بزار شن هایی که خوردیم هضم بشه بعد بگو بریم قله ۴۰۰۰ متری 😀
من که بلندترین جایی که رفتم ایستگاه دو بوده به حدا خودت که در جریانی
مربی انقدر مارو اذیت نکن 🙂
سپاس از گزارش خوب و دقیقتون. براتون آرزوی موفقیت همیشگی می کنم.
درود بر شما
شاد باشید